درباره ما

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم جناب آقای خورشیدی لطفا فایل مربوط به مخالفت مولا امام حسین علیه السلام از صلح امام حسن علیه السلام را بذل محبت فرموده. سعیدی
کد سؤال: ۲۱۲۵۸امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت خاصه »حسنین علیهما السلام »امام حسین (ع)
تعداد بازدید: ۵۱
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم جناب آقای خورشیدی لطفا فایل مربوط به مخالفت مولا امام حسین علیه السلام از صلح امام حسن علیه السلام را بذل محبت فرموده. سعیدی

با سلام

دوست گرامی

آیا اعتراض امام حسین به امام حسن علیهما السلام صحیح است:
اولا بیشتر اینها در منابع اهل سنت نقل شده که برای ما حجت نیست
در کتاب الفتوح آمده است
عاویة ثانیة فتوانیتم ، ثم صار إلى ما صار إلیه من کرامة الله إیاه . ثم دعاکم إلى قتال معاویة ثانیة فتوانیتم ، ثم صار إلى ما صار إلیه من کرامة الله إیاه . ثم إنکم بایعتمونی طائعین غیر مکرهین ، فأخذت بیعتکم وخرجت فی وجهی هذا ، والله یعلم ما نویت فیه ، فکان منکم إلی ما کان ، یا أهل العراق ! فحسبی منکم لا تعزونی فی دینی فإنی مسلم هذا الأمر إلى معاویة ( ۱ ) . قال : فقال له أخوه الحسین : یا أخی ! أعیذک بالله من هذا ! فقال الحسن : والله لأفعلن ولأسلمن هذا الأمر إلى معاویة
کتاب الفتوح - أحمد بن أعثم الکوفی - ج ۴ ص ۲۸۹
طبری نیز آورده است
ودخل الناس فی طاعة معاویة ودخل معاویة الکوفة فبایعه الناس قال زیاد بن عبدالله عن عوانة وذکر نحو حدیث المسروقی عن عثمان بن عبدالرحمن هذا وزاد فیه وکتب الحسن إلى معاویة فی الصلح وطلب الأمان وقال الحسن للحسین ولعبدالله بن جعفر إنی قد کتبت إلى معاویة فی الصلح وطلب الأمان فقال له الحسین نشدتک الله أن تصدق أحدوثة معاویة وتکذب أحدوثة علی فقال له الحسن اسکت فأنا أعلم بالأمر منک فلما انتهى کتاب الحسن بن علی علیه السلام إلى معاویة أرسل معاویة
تاریخ الطبری ج ۳ ص ۱۶۵
این درحالی است اگر واقعا حضرت اعتراض کرد چرا بعدآورده که خود امام حسین علیه السلام فرمود ای برادر شمام امام هستی و مخالفت تو جایز نیست
، فبعث إلى حسین فأتاه ، فقال : أی أخی ، إنی قد رأیت رأیا ، وإنی أحب أن تتعابعنی علیه ، قال : ما هو ؟ فقص علیه الذی قال لابن جعفر ، قال الحسین : أعیذک بالله أن تکذب علیا فی قبره وتصدق معاویة فقال الحسن : والله ما أردت أمرا قط إلا خالفتنی إلى غیره ، والله لقد هممت أن أقذفک ، فی بیت فأطینه علیک حتى أقضی أمری ، فلما رأى الحسین غضبه ، قال : أنت أکبر ولد علی ، وأنت خلیفته (۱) وأمرنا لامرک تبع ، فافعل ما بدا لک. فقام الحسن ، فقال : یا أیها الناس إنی کنت أکره الناس لاول هذا الحدیث ، وأنا أصلحت آخره لذی حق أدیت إلیه حقه أحق به منی ، أو حق جدت به لصلاح أمة محمد صلى الله علیه وسلم ، وأن الله
تهذیب الکمال ج ۶ ص ۲۴۸
ثانیا:اکثر این مطالب از تاریخ طبری نقل شده است که وقایع را از زبان راویان گوناگون، و بدون هیچ‏گونه رسیدگی به صحت و سقم مطالب بوده است
که این برای شیعه نیز معتبر نیست
ثالثا: از نگاه شیعه امام معصوم حرف و فعل او حجت است و کار اشتباهی از او سر نمی‌زد تا اینکه امام حسین بیاید و اعتراض کند بویژه اینکه امام حسن علیه السلام امام برادرش امام حسن علیه اسلام بوده است
و طبق آیه اطاعت از اولی الامرکه امام حسن امام بوده است چنین چیزی دروغ است که امام حسین مطیع نباشد
البته نیاز به بررسی سند نیز دارد که نیاز به وقت بیشتر است
عدم اعتبار روایت تابعی در اهل سنت
تابعی اگر روایتی را به صحابه منتسب نکند ، مقطوع نام دارد و حجت نیست.
سیوطی در تدریب الراوی بیان می‌کند که اگر روایت تابعی به صحابه نسبت داده نشود، مقطوع نام دارد :
أما قول التابعی ما تقدم فلیس بمرفوع قطعا ثم إن لم یضفه إلى زمن الصحابة فمقطوع
قول تابعی قطعا مرفوع نیست سپس اگر قول او به زمان صحابه نرسد مقطوع است
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى۹۱۱هـ)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج ۱ ص ۱۸۷تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف، ناشر: مکتبة الریاض الحدیثة - الریاض.
صنعانی نیز در توضیح الافکار گوید:
المقطوع هو قول التابعی وفعله قال ابن الصلاح ......قال ابن الصلاح وقد حکى عن بعض أهل العلم أنه جعل المنقطع ما وقف على التابعی
قول و فعل تابعیف مقطوع است و ابن صلاح نیز گفته است و از برخی اهل علم نیز حکایت شده است که او منقطع را چیزی دانسته‌‌اند که بر تابعی برسد
الصنعانی،: محمد بن إسماعیل الأمیر الحسنی الوفاة: ۱۱۸۲هـ ، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ج ۱ ص ۲۶۵، دار النشر : المکتبة السلفیة - المدینة المنورة ، تحقیق : محمد محی الدین عبد الحمید
ابن جزری درباره عدم حجیت حدیث مقطوع گوید:
[ المقطوع ] وهو ما جاء عن التابعین من أقوالهم وأفعالهم موقوفا علیهم ، واستعمله الشافعى ، وهو سابق لاصطلاحهم ، والطبرانى وغیرهما فى المنقطع ولیس به کماسیأتى . وعلى کل حال فکلاهما لیس بحجة
روایت مقطوع آن چیزی است که از اقوال و افعال تابعی نقل شده است که موقوف هستند، شافعی و طبرانی این نوع از حدیث را منقطع دانسته‌اند در حالی که چنین نیست در هردو صورت چه مقطوع و چه منقطع، حجیت ندارند
ابن الجزری/ السخاوی، متوفای: ۹۰۲هـ الغایة فی شرح الهدایة فی علم الروایة ، ج ۱ ص ۱۶۹، تحقیق : أبو عائش عبد المنعم إبراهیم، دار النشر : مکتبة أولاد الشیخ للتراث - ۲۰۰۱م ، الطبعة : الأولى ،
موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات



* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت