درباره ما

دلایلی می خواهم(تا حد امکات کوتاه و مختصر) که اثبات کند قرآن کنونی هیچ گونی تحریفی(اعم از حذف کردن یا اضافه کردن)ندارد.
کد سؤال: ۲۱۲۳۳قرآن و کتب آسمانی »تحریف قرآن
قرآن و کتب آسمانی
تعداد بازدید: ۳۷
دلایلی می خواهم(تا حد امکات کوتاه و مختصر) که اثبات کند قرآن کنونی هیچ گونی تحریفی(اعم از حذف کردن یا اضافه کردن)ندارد.

باسلام

دوست گرامی
با توجه به درخواست شما مبنی بر اینکه خواهان دلائل کوتاه بودید پاسخی کوتاه و اجمالی به خدمت شما ارائه می شود و درادامه به پاسخ مفصل هم اشاره خواهدشد؛ پاسخ اجمالی این است که قرآن با توجه به اینکه میراثی بس ارزشمند برای مسلمین تلقی می شود و مردم آن را به عنوان بزرگترین معجزه رسول اکرم صلی الله علیه و آله تلقی می کردند، مسلمین نهایت تلاش خود را مصروف کرده و می کنند که کوچکترین قسمتی به قرآن افزوده یا کاسته نشود و تاریخ شاهد این تلاش مسلمین میباشد، غیر از این نکته حفظ نقاط قوت چه در قرآن فعلی و چه قرآن زمان پیامبر صلی الله علیه و آله، مطلبی قابل توجه خواهد بود که چنانچه تحریفی در بین بود طبعا این نقاط قوت که وسیله تحدی قرآن با مخالفین بود ضعیف می شد که این اتفاق نیفتاده است، اضافه براین در صورت تحریف، حکمت الهی که صفت بارز الهی می باشد مورد تردید قرار خواهد گرفت، کتاب قرآن کتاب هدایت مردم باشد در صورتی که مورد تحریف قرار گیرد، طبعا غرض الهی از ارسال پیامبر و نزول قرآن مورد اشکال قرار می گیرد، از وجوه دیگری که به عنوان نشانه ای آشکار برای عدم تحریف قرآن به حساب می آید روایات متعدد که ازما دعوت می کند درموارد فتنه و اشتباه به قرآن مراجعه کنید یا اینکه از مردم برای دوری از ضلالت، دعوت به پیروی از قرآن و اهل بیت به همراه یکدیگر می نماید(حدیث ثقلین) که طبیعی است که در صورت تحریف، چنین دعوتی به پیروی از قرآن و اهل بیت معقول و حکیمانه به نظر نمی رسد ، ازموارد دیگری که می تواند به ما در تثبیت تفکر عدم تحریف قرآن کمک کند، بررسی مواردی اشت که موارد اضافه را از قبیل تفسیر و تاویل و شان نزول معرفی کرده بود وموارد دیگر که به صورت جملگی برای همه این تواتر و قطع را حاصل می کند که در قرآن تحریفی صورت نگرفته است، اگرچه در این بین، روایاتی هر چند صحیح و محدود بر خلاف این تواتر موجود است، ولی آن چه مورد اذعان و تایید همه می باشد این است که در مقام تعارض و تقدیم و تاخیر، همواره امر متواتر بر امر ظنی مقدم می شود و با توجه به این نکته، این تواتر برای ما ثابت می کند که تحریف قرآن شبهه ای است که واقعیت خارجی ندارد و قرآن با همان ظاهر زمان پیامبر صلی الله علیه و آله، هم اکنون در دستان ما بدون تغییر و کم و کاست و زیاده موجود است.
پاسخ تفصیلی
پیرامون اینکه اثبات شود قرآن امروزی همان قرآن زمان نبی اکرم صلی الله علیه و آله می باشد و زیاده و نقصانی را به خود ندیده است، می توان به اموری استدلال کرد که مختصرا به آن اشاره می شود:
۱: اهتمام ویژه مسلمین به حفظ قرآن
با توجه به اینکه مسلمین قرآن را یادگار پیامبر و دربرگیرنده وحی الهی و برنامه هدایت به حقیقت می دانستند، نهایت تلاش خود را برای حفظ این میراث گران می کردند تا این معجزه بدون هیچ تغییری باقی بماند، مرحوم طبرسی، کلام سید مرتضی را پیرامون این مطلب نقل کرده اند
وذکر فی مواضع أن العلم بصحة نقل القرآن ، کالعلم بالبلدان . والحوادث الکبار ، والوقائع العظام ، والکتب المشهورة ، واشعار العرب المسطورة ، فإن العنایة اشتدت ، والدواعی توفرت على نقله وحراسته ، وبلغت إلى حد لم یبلغه فیما ذکرناه ، لأن القرآن معجزة النبوة ، ومأخذ العلوم الشرعیة ، والأحکام الدینیة ، وعلماء المسلمین قد بلغوا فی حفظه وحمایته الغایة ، حتى عرفوا کل شئ اختلف فیه من إعرابه ، وقراءته ، وحروفه ، وآیاته ، فکیف یجوز أن یکون مغیرا أو منقوصا ، مع العنایة الصادقة ، والضبط الشدید
مرحوم سید مرتضی درکتاب خود بیان کرده است که علم به صحت نقل قران، مانند علم به وجود شهرها و حوادث و وقائع بزرگ و کتاب های مشهور و اشعار معروف عرب می باشد، توجه به قرآن بسیار جدی می باشد و انگیزه هایی که برای حفظ و حراست از این کتاب است مهیا می باشد، به درجه ای رسیده است که نمی توان آن را بیان کرد، زیرا که قرآن معجزه پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و منبع احکام شرعی و دینی بوده و علمای اسلام نهایت حمایت و حفظ را برای آن انجام داده اند تا اینکه هر چیزی از قرآن در آن تغییر حاصل شده مثل اعراب و قراءت و حروف و آیات و غیره شناسایی کنند، با توجه به این مساله چطور ممکن است که قرآن دچار نقص شده باشد یا تغییر کرده باشد با توجه به این توجه و دقتی که در کنترل آن صورت گرفته است.
تفسیر مجمع البیان - الشیخ الطبرسی - ج ۱ ص ۴۳
این اهتمام مردم به حفظ و حراست و علاقه آنان به نگهبانی از قرآن، دارای شواهد تاریخی نیز می باشد، به صورتی که بیان شده است در برخی از جنگ های مسلمین، تعداد زیادی(مثلا چهارصد نفر) از حافظان و قُرّاء قرآن به شهادت رسیده اند که این نشان می دهد، که مسلمین اهتمام ویژه ای به حفظ و حراست از قرآن داشته اند.
۲:عدم تخلف وعده های الهی
در قرآن مواردی وجود دارد که خداوند حکیم به آنها اشاره کرده است و به وقوع آنها وعده داده است و چنانچه خداوند به امری وعده دهد، آن وعده تخلف ناپذیر و قطعی الوقوع می باشد که به عنوان نمونه می توان به آیاتی چون و لینصرن الله من ینصره، ینصر من یشاء و انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون و...اشاره کرد که در مورد اخیر خداوند به این مطلب تصریح دارد که قرآن را حفاظت می کند(این مطلب ازسوی خدایی حکیم وعده داده شده است) که از جمله مواردی که ممکن است نیاز به این داشته باشد که خداوند از قرآن در برابر آن محافظت کند، خطر تحریف و کم و زیاد شدن قرآن است؛ بنابراین به صریح این ایه قرآنی می توان استدلال کرد که خداوند همان قرآنی که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله به نبی خود نازل کرد و وعده حفظ آن را داد، حفظ خواهد کرد، مرحوم علامه طباطبایی در کتاب المیزان به این مساله تصریح می فرماید که آیه مذکور به این مطلب اشاره می کند که این آیه، وعده الهی به حفظ قرآن از انواع تحریف می باشد و سابقا هم اشاره کردیم که وعده الهی تخلف ناپذیر است:
فهو ذکر حی خالد مصون من أن یموت و ینسى من أصله، مصون من الزیادة علیه بما یبطل به کونه ذکرا مصون من النقص کذلک، مصون من التغییر فی صورته و سیاقه بحیث یتغیر به صفة کونه ذکرا لله مبینا لحقائق معارفه.فالآیة تدل على کون کتاب الله محفوظا من التحریف بجمیع أقسامه من جهة کونه ذکرا لله سبحانه فهو ذکر حی خالد. المیزان فى تفسیر القرآن ج‏۱۲ ۱۰۱
البته نظیر این آیه، آیات دیگری نیز در قرآن آمده است که اشاره می کند که قرآن(ذکر) کتاب خدا می باشد و تغییر و تحریف در آن راه ندارد
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ" سوره فصلت آیه ۴۲
۳: عدم تفاوت نقاط قوت و اوصاف قرآن زمان پیامبر با قرآن فعلی
:یکی از وجوه قوت قرآن و جنبه اعجاز بودن قرآن این است که همواره گروه های مختلف را به تحدی و مبارزه طلبیده است که خود قرآن هم به این مطلب تصریح کرده است:
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرا،( سوره اسری آیه ۸۸)
قرآن کریم با همان اوصاف و همان نقاط قوتی که ۱۴۰۰سال پیش به مبارزه و تحدی با مخالفین و مشرکین رفته است، الان هم همان نقاط و ویژگیها موجود است از جمله قرآن در فصاحت، بلاغت، نظم و اسلوب خاص، عدم اختلاف بین آیات خود(أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیرا)و خبر دادن در مورد آینده، که با آنها به نبرد و تحدی با مخالفانش رفته است که بعد از ۱۴۰۰سال که از این مشی و تصریح قرآنی گذشته است، همچنان این نقاط قوت موجود بوده و با همان موارد، مخالفین به تحدی دعوت می باشند، نکته ای که در این میان شایان توجه می باشد این است که اگر در قرآن گذشته که قرآن زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد، با قرآن فعلی تفاوت داشت و دچار تغییر و تحریف و دستبرد شده بود، طبیعتا دیگر نمی توانست این تحدی را در عرصه هایی مثل فصاحت، بلاغت و غیره داشته باشد و با توجه به اضافه و کم شدن محتوایش، دچار تغییر و ضعف شده و دیگر نمی توانست با دشمنان تحدی داشته باشد، بنابراین این عدم تغیر در تحدی طلبی، به عنوان یکی از بهترین نشانه ها در عدم تحریف باشد؛ اضافه بر این ویژگیها که پیرامون تحدی طلبی در قرآن بیان شد، آیات بسیاری از قرآن، این کتاب را به عنوان کتاب هدایت به راه مستقیم و نور، در بردارنده بهترین قانون ها و غیره معرفی کرده است که در قرآن که در بین دستان ماست و خوانده می شود نیز این اوصاف مشاهده می شود و کسی نمی تواند فقدان این موارد را ادعا کند، طبیعی است تحریف و تغییر از مواردی می باشد که این ویژگی و این امتیاز قرآن را دچار ضعف و تغییر می کند و یا حداقل این نقش در قرآن را کم رنگ می کند ولی می بینیم چنین مساله ای اتفاق نیفتاده است.(تفسیر المیزان جلد۱۲، ص ۱۰۱ الی ۱۰۸)
۴: تنافی تحریف قرآن با حکمت الهی
خداوند متعال در جای جای قرآن، این کتاب را کتاب هدایت و راستی و نماد صراط مستقیم معرفی کرده است و این کتاب را برای تحقق این هدف به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاده است، با توجه به این مقدمه و با توجه به هدفی که از نزول قرآن بیان شد و با مد نظر قرار دادن این مطلب که از صفات الهی که مورد تصدیق همه می باشد حکمت می باشد، معنا ندارد خداوند حکیم این کتاب را که در برگیرنده هدفش از ارسال پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم معرفی کند، ولی قرآنش به ادله مختلف دچار تحریف و تغییر شود و در نتیجه مانع تحقق هدف و مقصود او شود، یعنی حکمت اقتضا دارد که این موجود حکیم، قرآنش را از تحریف حفظ کند و سالم نگه دارد تا اینکه این هدف محقق شود و این ارسال نبی بی نتیجه و بی ثمرنماند، این مطلب نکته ای است که خداوند در قرآن کریم هم به آن تصریح می کند:
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ" سوره فصلت آیه ۴۲
در این آیه شریفه تصریح شده است که این قرآنی که در دستان شما قرار گرفته است، بواسطه اینکه که نازل شده ازناحیه موجود حکیم می باشد، در آن باطل راه ندارد، طبیعی است که اگر باطل و تحریفی در این کلام باشد، چگونه می توان ادعا کرد که این کتاب از ناحیه حکیمی آمده است که در قرآن به نص صریح، ذکر شده است.
۵:روایات دال بر عدم تحریف
مورد اول: دعوت به ارجاع به قرآن در صورت اختلاف و فتنه
موارد متعددی در روایات مشاهده می کنیم که روایات بیان می کند هر شرطی و هر موردی که با قرآن اختلاف داشته باشد، باید با قرآن قیاس شود و باید به قرآن برگردانده شود
فَإِذَا کَانَ شَرْطٌ یُخَالِفُ کِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ رَدٌّ إِلَى‏ کِتَابِ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏۵ ؛ ص۲۵۸
شاید از اولین نتایجی که می توان از این مطلب جدای از اینکه تکلیف ما در مورد اختلاف با قرآن بیان می کند این است که قرآنی که روایات، ما را دعوت به مراجعه به آن در موارد اختلاف احادیث و فتنه می کند، باید قرآنی باشد که دارای تحریف و دستبرد و کم و زیاد با قرآن زمان نبی اکرم صلی الله علیه و آله نباشد و گرنه معنا ندارد که این روایات ما را دعوت به مراجعه به چیزی کنند که در همه آیات و فقرات آن احتمال گمراهی، اشتباه و تحریف باشد و این دعوت به گمراهی و انحراف است و با هدف و حکمت الهی در تضاد و تنافی می باشد.
مورد دوم: حدیث ثقلین، نماد دوری قرآن از تحریف
در حدیث صحیح که مورد تایید شیعه وسنی می باشد و به حدیث ثقلین مشهور است، از مسلمین دعوت شده است که برای رهایی از ضلالت و گمراهی تا قیامت، تنها راه تضمین شده این است که به قرآن و اهل بیت به صورت مشترک تمسک بجویند.
متن روایت با سند صحیح به این شرح است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ وَیعْقُوبَ بْنِ یزِیدَ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِی الطُّفَیلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَیفَةَ بْنِ أُسَیدٍ الْغِفَارِی قَالَ: لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَنَحْنُ مَعَهُ ...
ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ أَلَا وَإِنِّی فَرَطُکُمْ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ حَوْضِی غَداً وَهُوَ حَوْضٌ عَرْضُهُ مَا بَینَ بُصْرَی وَصَنْعَاءَ فِیهِ أَقْدَاحٌ مِنْ فِضَّةٍ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ أَلَا وَإِنِّی سَائِلُکُمْ غَداً مَا ذَا صَنَعْتُمْ فِیمَا أَشْهَدْتُ اللَّهَ بِهِ عَلَیکُمْ فِی یوْمِکُمْ هَذَا إِذَا وَرَدْتُمْ عَلَی حَوْضِی وَمَا ذَا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَینِ مِنْ بَعْدِی فَانْظُرُوا کَیفَ تَکُونُونَ خَلَفْتُمُونِی فِیهِمَا حِینَ تَلْقَوْنِی.
قَالُوا: وَمَا هَذَانِ الثَّقَلَانِ یا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أَمَّا الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ فَکِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَمِنِّی فِی أَیدِیکُمْ طَرَفُهُ بِیدِ اللَّهِ وَالطَّرَفُ الْآخَرُ بِأَیدِیکُمْ فِیهِ عِلْمُ مَا مَضَی وَمَا بَقِی إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ وَأَمَّا الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ فَهُوَ حَلِیفُ الْقُرْآنِ وَهُوَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَعِتْرَتُهُ علیهم السلام وَإِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ.
قَالَ مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ: فَعَرَضْتُ هَذَا الْکَلَامَ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ: صَدَقَ أَبُو الطُّفَیلِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَا الْکَلَامُ وَجَدْنَاهُ فِی کِتَابِ عَلِی علیه السلام وَعَرَفْنَاهُ.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، الخصال، ص۶۶، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری،‌ ناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، سال چاپ ۱۴۰۳ – ۱۳۶۲
پس فرمود: آگاه باشید که هر کس که من مولای او هستم، علی مولای اوست و او این شخص است، سپس دست علی(امیر المومنین علیه السلام) را گرفت و آن را با دست خود بالا برد تا اینکه زیر بغل هر دو آشکار شد؛ سپس فرمود: خدایا دوست بدار هر کس را که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس را که او را دشمن بدارد و یاری کن به هر کس که او را یاری کند و خوار کن هر کس را که او را خوار سازد؛ آگاه باشید که من پیشتاز شما (در مرگ) هستم و شما در حوض (کوثر) بر من وارد خواهید شد، حوض من، فردا وسعتی مانند وسعت میان بصره و صنعا خواهد داشت، در آن پیاله هایی از نقره به تعداد ستارگان آسمان است، آگاه باشید، فردا که وارد حوض من شدید، از شما میپرسم در باره آنچه از شما گواهی گرفتم چه رفتاری کردید و بعد از من با « دو چیز گرانبها» چه کردید؟ وقتی با من ملاقات نمودید، به من نظر بدهید که چگونه پس از من با آنها رفتار کردید؟
گفتند: یا رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله) این دو چیز گرانبها چیست؟ فرمود: چیز گرانبهای بزرگتر، کتاب خداوند است که واسطه ای است امتداد یافته از خدا و من در دستان شما، که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگرش در دست شماست، دانش گذشته و آینده تا روز قیامت در آن است، و اما چیز گرانبهای کوچک که ملازم قرآن است، آن علی بن ابی طالب(علیه السلام) و عترت او هستند و این دو امانت از هم جدا نشوند تا وقتی که در حوض (کوثر) بر من وارد شوند.
معروف بن خرّبوذ می‌گوید: این سخن را بر امام باقر (ع) عرضه کردم، فرمود:
أبو الطفیل راست گفته، خدا رحمتش کند و ما آن را در کتاب علی (ع) چنین یافتیم و شناختیم.
صَرف نظر از پیام های متعددی که این روایت شریف دارد و مورد اعتماد و اعتنای شیعه و سنی می باشد، نکته ای که به حکم عقل سلیم از این روایت دریافت می شود همان مطلبی است که در قسمت قبلی هم دریافت شد، چطور می شود خداوند متعال موردی رو به عنوان شرط و سبب و ابزار هدایت معرفی کند و نتیجه دوری از آن را ضلالت معرفی کند و مسلمین را دعوت به تمسک به آنان کند، ولی احتمال تحریف در آن باشد و خداوند آن را از تحریف و تغییر حفظ نکند؟ چطور می شود دعوت به مراجعه به قرآنی شود که یک پدیده غیر مطمئن و محرَّف باشد.
مورد سوم: تلاوت قرآن توسط امام با الفاظی عین قرآن کنونی و معرفی موارد مشتبه به عنوان تفسیر و تاویل
در برخی از موارد که برخی اخبار قول پیرامون تحریف رابیان کرده اند، امام در پاسخ به آنها همان قرآن با الفاظ قرآن موجود را تلاوت کرده اند و مواردی که در روایات بیان شده است را حمل بر تفسیر و بیان مواردی چون شان نزول و.. آیات کرده اند و بیان کرده اند که آن موارد جزء قرآن نمی باشد؛ به عنوان نمونه می توان به شرح و توضیح حضرت آیت الله العظمی خویی پیرامون روایت کافی شریف مراجعه کرد:
قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله تعالى : " وأطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولی الأمر منکم ۴ : ۵۹ " . " قال : فقال نزلت فی علی بن أبی طالب والحسن والحسین - ع - فقلت له : إن الناس یقولون فما له لم یسم علیا وأهل بیته فی کتاب الله . قال علیه السلام : فقولوا لهم إن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم نزلت علیه الصلاة ولم یسم الله لهم ثلاثا ، ولا أربعا ، حتى کان رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم هو الذی فسر لهم ذلک . . . " ( ۱ ) . فتکون هذه الصحیحة حاکمة على جمیع تلک الروایات ، وموضحة للمراد منها ، وأن ذکر اسم أمیر المؤمنین علیه السلام فی تلک الروایات قد کان بعنوان التفسیر ، أو بعنوان التنزیل ،
در روایت کافی شریف بیان شده است که از امام صادق علیه السلام پیرامون این آیه شریفه «اطیعو الله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم» سوال شد و امام پاسخ دادند که مقصود از آیه (اولوالامر) امام علی علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیماالسلام می باشد، راوی سوال می کند که مردم سوال می کنند چرا نام علی علیه السلام در قرآن بیان نشده است، که امام صادق علیه السلام پاسخ دادند که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نماز نازل شد ولی در مورد سه رکعت و چهار رکعت بودن آن چیزی بیان نشد ولی پیامبر صلی الله علیه و آله آن را تفسیر کردند، (آیت لله خویی) می فرمایند که این روایت صحیحه که در کتاب کافی بیان شده است بیان می کند که مقصود از بسیاری از روایاتی که علی علیه السلام در آن به عنوان قرآن ذکر شده است، مقصود تفسیر این آیات در آن روایات می باشد نه اینکه خود قرآن باشد.
البیان فی تفسیر القرآن - السید الخوئی - ص ۲۳۲
۶: ضعف و قصور سندی و دلالی روایت های تحریف
در منابع شیعه وسنی روایت های متعددی پیرامون تحریف در قرآن آمده است که مختصرا به بررسی آنها خواهیم پرداخت، اما نکته که در بین است و برخی از مفسرین نظیر مرحوم علامه طباطبایی هم به آن تصریح کرده اند این است که صرف نظر از بحث سندی که در بحث روایات تحریف باید انجام شود، باید دانست که پذیرش روایت های تحریف، مستلزم دور خواهد بود به این معنا که چنانچه ما این را بپذیریم روایت های تحریف قابل استدلال می باشد، سبب می شود که حجیت خود قرآن و نبوت نبی اکرم و معجزه بودن این کتاب شریف و به تبع آن امامت ائمه و کلام ایشان هم مورد خدشه و عدم اعتبار واقع شود، در نتیجه با اثبات روایت های تحریف اصولا حجیت کلام امام معصوم و خود روایت هم زیر سوال می رود و دیگر چیزی برای استدلال باقی نمی ماند و آنچه باقی می ماند دیگر از قبیل روایت معصوم تلقی نشده و چیزی در حد روایت های تاریخی می باشد که به فرض مستند بودن، نهایت ارمغانی که برای ما دارد این است که برای گمانی ایجاد می کند و گمان هم اثبات حکمی از احکام الهی و آنهم مساله به این مهمی نمی کند به مختصری از کلام مرحوم علامه طباطبایی در ادامه اشاره می شود:
دور و تسلسل، نتیجه تمسک به روایت های تحریف
أما أولا فبأن التمسک بالأخبار بما أنها حجة شرعیة یشتمل من الدور على ما یشتمل علیه التمسک بالإجماع بنظیر البیان الذی تقدم آنفا.فلا یبقى للمستدل بها إلا أن یتمسک بها بما أنها أسناد و مصادر تاریخیة و لیس فیها حدیث متواتر و لا محفوف بقرائن قطعیة تضطر العقل إلى قبوله بل هی آحاد متفرقة متشتتة مختلفة منها صحاح و منها ضعاف فی أسنادها و منها قاصرة فی دلالتها فما أشذ منها ما هو صحیح فی سنده تام فی دلالته.
اولا تمسک به اخباری که درمورد تحریف وارد شده است با این صفت که آنها را حجت شرعی قلمداد کنیم، مشتمل بر دور می باشد(زیرا به فرض اثبات این روایت، تحریف قرآن و نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و امامت امامان و کلام و اخبار ایشان هم تحریف شده به حساب آمده ودیگر مجالی برای استدال به کلام و روایت اهل بیت برای ما باقی نمی ماند، مگر اینکه آنها را در دسته و رده اخبار تاریخی به حساب بیاوریم که در این اخبار هم نهایت چیزی که عاید شخص می شود ظن می باشد و چیزی به عنوان تواتر و خبر محفوف به قرائن که عقل ناچار به پذیرش آن باشد نمی باشد بلکه آن چه باقی مانده دسته ای از خبرهای واحد که مشتمل بر صحیح و غیر صحیح می باشد که روایت صحیح که دلالتش تام باشد بسیار کم است که در مقابل روایت صحیح که بر عدم تحریف است ناتوان است.
قرارگرفتن عمده روایت های تحریف در دسته روایت های تفسییر و تاویل آیات
اضافه بر عدم امکان نسبت دادن روایت های تحریف به قران که مستلزم دور می باشد، با مراجعه به آیات قرآن متوجه می شویم بسیاری از آیاتی که به تحریف منتسب شده اند، روایت هایی می باشد که دردسته روایت های تفسیر و تاویل می باشند، در قسمت های قبلی این پاسخ، موردی از تفسیر به جای تحریف بیان شد یا مواردی می باشند که مربوط به شان نزول می باشند وروایت آن را مد نظر قرارداده است
علی عن البرقی عن أبیه عن أبی جنادة الحصین بن المخارق بن عبد الرحمن بن ورقاء بن حبشی بن جنادة السلولی صاحب رسول اللَّه صلّى الله علیه وآله وسلّم عن أبی الحسن الأول علیه السّلام : فی قول اللَّه تعالى « أُولئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللَّهُ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ » فقد سبقت علیهم کلمة الشقاء وسبق لهم العذاب « وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ
الکافی - الشیخ الکلینی - ج ۸ ص ۱۸۴
در این روایت شریف امام ضمن اشاره و تایید صورت فعلی قرآن، قسمتی که در پرانتز بیان شده است را به عنوان تفسیر بیان می کنند؛ اضافه بر این مورد موارد متعددی در روایات بیان شده است که به طور نمونه اسم امام علی علیه السلام بیان شده است ولی نام امام علی علیه السلام به عنوان شان نزول می باشد نه اینکه جزء قرآن باشد یا اینکه مواردی که کلمه به عنوان مصداق بیان شده است و مقصود از آن جزءیت قرآن نمی باشد و مواردی دیگر که درکتب تفسیری و روایی متعرض آنها شده اند.
مقدم شدن روایت امور متواتر بر امور ظنی و غیر متواتر
از تمام مطالب گذشته پیرامون روایات تحریف مشخص شد که نهایت چیزی که می توان گفت این است که تعدادی ناچیز از روایت های تحریف ممکن است که صحیح السند باشد و دلالتی در حد ظنی بر این مطلب داشته باشد که تحریف در قرآن صورت گرفته است، از سوی دیگر در دلیل هایی که پیرامون عدم تحریف قرآن به آن اشاره شد( مانند تنافی حکمت الهی با تحریف، سیره و سنت و اهتمام مسلمین به حفظ قرآن به عنوان بزرگ ترین معجزه پیامبر صلی الله علیه و آله ،عدم تفاوت قرآن و نقاط قوت قرآن زمان رسول خدا با قرآن فعلی و حفظ مشخصات تحدی طلبی در قرآن امروزی و عدم تخلف وعده الهی همان طور که آیات قرآن هم به این مطلب ارشاد دارد و...) و برخی از روایت ها که تحریف را رد می کردند می توان به این تواتر دست یافت که در قرآن تحریفی صورت نگرفته است و تواتر مفید قطع و یقین خواهد بود، همه می دانند که همواره در مقام تقدیم و تاخیر امر متواتر بر امر غیر متواتر، امر متواتر مقدم شده و با حفظ این مطلب به این برداشت خواهیم رسید که باید قائل به عدم تحریف قرآن باشیم، زیراکه امکان تقدیم اخبار ظنی الدلاله بر امور متواتر نیست.
موفق باشد

گروه پاسخ به شبهات

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت