درباره ما

تکراری بود
کد سؤال: ۲۰۶۱۱حذفیات
تعداد بازدید: ۳۸
تکراری بود

با سلام

دوست گرامی

در خصوص سوال اولتان باید بگوییم:

اولا:اگرهمان‌هایی که به یاعلی گفتن شیعه اشکال می‌کنند، مقداری از منابع خود آگاهی داشتند، چنین حرفی را نمی‌زدند؛ چون اگر به یاعلی گفتن شیعه اشکال کنند اول باید به خلیفه خود ابوبکر اشکال بگیرند که او بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و اله خودش را روى بدن حضرت انداخت و خطاب به آن حضرت گفت: اذکرنا یا محمّد! عند ربّک، سبل الهدى والرشاد فی سیرة خیر العباد محمد بن یوسف الصالحی الشامی الوفاة: ۹۴۲هـ ، ۱۲ ص ۲۹۹
همچنین شعار لشگریان ابوبکر در جنگ با مسیلمه کذاب یا محمداه بوده است. طبری در تاریخش که ابن تیمیه این کتاب را از صحیحترین کتب تاریخ می داند، می نویسد : کان شعارهم یومئذ یا محمداه . تاریخ الطبری ج ۲ ص ۲۸۱ .
ای کاش به استغاثه عمر بن عبدالله نیز توجه می کردید وقتی که فلج شد و بر زمین نشست، شخصى به او گفت: محبوب‌ترین فرد در نزد خود را بخوان (تا به فریادت برسد). او نیز گفت: یا محمد! به فریادم برس. سپس ایستاد و به راهش ادامه داد . این جریان در این آدرس بطور مفصل ذکر شده است

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=۱۷۴

بلال در حضور عمر به قبر پیامبر (ص) تمسک چست و عمر نیز کار او را تایید کرد اگر مشکلی داشت چرا عمر منع نکرد!!۱
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=۲۵۲۴

آیا این کار صحابه اشکالی داشت؟!! اگر این چنین بود چرا آنها چنین کردند؟!!

ثانیا:درصورتی که انسان در عرض خدا موجودی را بپرستد، و یا در توسل و شفاعت خواهی کسی را مستقل در تاثیر بداند، در این صورت، طبق اعتقاد شیعه او مشرک است. این در حالی است که شیعیان و یا برادارن اهل سنت وقتی از پیامبر (ص) و یا از بزرگان خود کمک می خواهند معتقدند که واسطه بدون کمک خدا قادر بر کاری نیست و هر چی دارد از خداست . اگر حاجت خواستن از غیر خدا شرک است که همه ی عالم و آدم مشرک هستند. آیا انبیا از مردم کمک نمی گرفتند ؟ آیا حضرت سلیمان برای آوردن تخت بلقیس از مخلوق کمک نخواست ؟ آیا شما برای رفع حوائج روزمره از مردم کمک نمی گیرید وقتی ما می گوییم یا علی ادرکنی در حقیقت از ایشان درخواست کمک می کنیم و بوسیله ی ایشان به خدا توجه می کنیم.حاجت خواهی مستقیم از خدا نیز مورد توجه شیعیان نیز هست ولی اینکه چرا ما بدنبال وسیله هستیم مربوط می شود به فرمانی که خداوند متعال در آیه ی ۳۵ سوره ی مائده به ما داده است و فرموده است (وابتغوا الیه الوسیله) ؛ می بینید که ما طبق دستور نبی مکرم اسلام (ص) خاندان آن حضرت را وسیله ی تقرب خود به سوی الله می دانیم.
بنابراین مسئله کمک خواستن و واسطه قرار دادن ، انبیاء ، امامان و صالحان به پیشگاه خداوند ریشه قرآنی دارد چنانچه خداوند، در قرآن کریم می‌فرماید :یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ .مائدة، آیه۳۵ ای کسانی که ایمان آورده‌اید ، از خدا بترسید و برای تقرب به او وسیله‌ای بجویید .
این آیه به تمامی مؤمنین دستور می‌دهد که به هر وسیله‌ای که سبب تقرب به خداوند می‌شود تمسک بجویند ؛ بنابراین تقرب به خداوند بدون وسیله و واسطه‌ امکان ندارد :شیعیان در حقیقت همان کار را می کنند که خداوند به آن امر کرده است
شیطان نیز وقتی خداوند به او دستور دارد بر آدم سجده کند اما او گفت من فقط بر خدا سجده می کنم آیا می شود گفت او چون بر غیر خدا سجده نکرد مقربترین افراد به خداوند است؟!!!
شما َاین آیه را چگونه توجیه می کنید: اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ بقره وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ بقره ۴۵ آیا این منافات با آیه ایاک نستعین ندارد؟
پس منحصر کردن استعانت به خداوند صحیح است و هرگز منافاتى با استعانت از اسباب ندارد؛ زیرا اگر این اسباب استقلال در تأثیر داشته باشند در این صورت استعانت از آنها منافات با استعانت از خداى متعال دارد امّا اگر این اسباب را مستقل ندانیم و بگوییم لامؤثر فى‏ الوجود الّا اللَّه در این صورت استعانت از آنها منافاتى با توحید در استعانت ندارد و قرآن نیز فرموده است: وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ
با این وجود اگر شخص کسی را مستقل در تأثیر نداند بلکه او را عبد خدا بداند که با اراده و مشیّت الهى و به اذن خدا کار مى‏ کند در این صورت استغاثه به او عین توحید و بلکه موجب تقرب به خداوند مى‏ گردد
ثالثا:این کار شیعه یعنی یا علی گفتن در حقیقت بر گرفته از سیره خود اهل بیت است که شعار آنها یا محمد یا محمد بوده است اگر این کار اشکال داشت چرا ائمه نیز چنین می‌کردند

در روایت صحیحی چنین آمده است
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: شِعَارُنَا یَا مُحَمَّدُ یَا مُحَمَّدُ وَ شِعَارُنَا یَوْمَ بَدْرٍ یَا نَصْرَ اللَّهِ اقْتَرِبْ اقْتَرِبْ وَ شِعَارُ الْمُسْلِمِینَ یَوْمَ أُحُدٍ یَا نَصْرَ اللَّهِ اقْتَرِبْ وَ یَوْمَ بَنِی النَّضِیرِ یَا رُوحَ الْقُدُسِ أَرِحْ وَ یَوْمَ بَنِی قَیْنُقَاعَ یَا رَبَّنَا لَا یَغْلِبُنَّکَ وَ یَوْمَ الطَّائِفِ یَا رِضْوَانُ وَ شِعَارُ یَوْمِ حُنَیْنٍ یَا بَنِی عَبْدِ اللَّهِ [یَا بَنِی عَبْدِ اللَّهِ‏] وَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ‏ حم* لَا یُبْصِرُونَ وَ یَوْمِ بَنِی قُرَیْظَةَ یَا سَلَامُ أَسْلِمْهُمْ وَ یَوْمِ الْمُرَیْسِیعِ‏ وَ هُوَ یَوْمُ بَنِی الْمُصْطَلِقِ أَلَا إِلَى اللَّهِ الْأَمْرُ وَ یَوْمِ الْحُدَیْبِیَةِ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ‏ وَ یَوْمِ خَیْبَرَ یَوْمِ الْقَمُوصِ یَا عَلِیُّ آتِهِمْ [ائْتِهِمْ‏] مِنْ عَلُ‏ وَ یَوْمِ الْفَتْحِ نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ حَقّاً حَقّاً وَ یَوْمِ تَبُوکَ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ وَ یَوْمِ بَنِی الْمُلَوَّحِ أَمِتْ أَمِتْ وَ یَوْمِ صِفِّینَ یَا نَصْرَ اللَّهِ وَ شِعَارُ الْحُسَیْنِ ع یَا مُحَمَّدُ وَ شِعَارُنَا یَا مُحَمَّدُ.
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، ، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.ج‏۵ ؛ ص۴۷
در این روایت امام صادق علیه السلام بیان داشته است که شعار ما یا محمد یا محمد است
درباره سوال دومتان مقاله مفصلی در سایت به نام «مرده ها می‌شنوند و قادر به پاسخگوئی هستند» موجود است

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=۱۸۰

دراین مقاله گفته شده است که فرقه وهابیت بر این باور هستند که انسان بعد از مردن، درک و قدرت بر ارتباط با این عالم را ندارد؛ از این رو نمی‌تواند صدای کسی را بشنود اما بر هیچ کس پوشیده نیست که هدف وهابیت از این سخن و اعتقاد ، زیر سؤال بردن اعمال و رفتار تمام مسلمانان در زیارت قبر رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم، ائمه اطهار علیهم السلام و دیگر اولیاء و بندگان صالح خداوند است ؛ به این دلیل که آن‌ها صدای ما را نمی‌شنوند و نمی‌توانند جواب دهند!
آیات فراوانی وجود دارد که به اقرار علمای اهل سنت ، دلالت بر حیات برزخی اموات ، قدرت شنیدن آنها و پاسخگویی آنها دارد همچنین اجماع اهل سنت بر حیات برزخی اموات ، و قدرت شنیدن آن و پاسخگویی آنها است .احادیث اهل سنت در حیات برزخی اموات ، و قدرت شنیدن آنها و پاسخگویی آنها متواتر و بسیاری از آنها صحیح و یا حسن است .

اما در خصوص سوال آخرتان نیز باید عرض شود

از دیدگاه شیعه، امیرمؤمنان علیه السلام هیچگاه با خلفا بیعت نکرد؛ چنانچه شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در این‌باره می‌گوید:
قد اجمعت الأمّة على أن أمیر الموءمنین علیه‏السلام تأخّر عن بیعة أبی بکر ... والمحققّون من أهل الإمامة یقولون: لم یبایع ساعة قطّ
اجماع امت است که امیر المؤمنین علیه السلام در آن شش ماه بیعت نکرده است . و بعد از آن مدت اهل سنت می‌گویند که بیعت کرده است . محققین از شیعه بر این عقیده هستند که علی علیه السلام حتی یک ساعت هم با خلفا بیعت نکرده است .
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى۴۱۳ هـ)، الفصول المختارة، ۵۶، تحقیق السید علی میر شریفی ، ناشر: دار المفید ـ بیروت، الطبعة: الثانیة، ۱۴۱۴ هـ ـ ۱۹۹۳م

در منابع مهم اهل سنت آمده است که حضرت علی علیه السلام بعد از شش ماه بیعت کرد یعنی تا زمانی که حضرت زهراء (ع) زنده بودند نه تنها حضرت علی بلکه بنی هاشم نیز با ابوبکر بیعت نکردند
به عنوان نمونه فقط روایت بخاری را ذکر می‌کنیم:
حدثنا یحیى بن بُکَیْرٍ حدثنا اللَّیْثُ عن عُقَیْلٍ عن بن شِهَابٍ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ ... وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلى الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى علیها وکان لِعَلِیٍّ من الناس وَجْهٌ حَیَاةَ فَاطِمَةَ فلما تُوُفِّیَتْ اسْتَنْکَرَ عَلِیٌّ وُجُوهَ الناس فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أبی بَکْرٍ وَمُبَایَعَتَهُ ولم یَکُنْ یُبَایِعُ تِلْکَ الْأَشْهُرَ.
فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شش ماه زنده بود ، وقتی از دنیا رفت ، شوهرش او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد و خود بر او نماز خواند . تا فاطمه علیها السلام زنده بود ، علی علیه السلام در میان مردم احترام داشت ؛ اما وقتی قاطمه علیها السلام از دنیا رفت، مردم ا او روی گرداندند و این جا بود که علی علیه السلام با ابوبکر مصالحه و بیعت کند . علی علیه السلام در این شش ماه که فاطمه علیها السلام زنده بود ، با ابوبکر بیعت نکرده بود.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۹، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷.

اگر حضرت علی علیه السلام واقعا خلافت ابوبکر را قبول داشت چرا در بیعت تعلل کرده و زود با ابوبکر بیعت نکرد؟!!
هر چند اهل سنت معتقدند که حضرت بعد از شش ماه بیعت کرد اما اینکه آیا حضرت علی علیه السلام با رضایت خود بیعت کرد یا نه در منابع اهل سنت نقل شده است که حضرت را به اجبار به قتل و غیره به بیعت واداشتند

ابن قتیبه دینوری درباره اجبار و تهدید حضرت علی علیه السلام برای بیعت با ابوبکر می‌نویسد:
فقالوا له : بایع . فقال : إن أنا لم أفعل فمه ؟ ! قالوا : إذا والله الذی لا إله إلا هو نضرب عنقک ! قال : إذا تقتلون عبد الله وأخا رسوله . وأبو بکر ساکت لا یتکلم.
گفتند با ابوبکر بیعت کن . حضرت علی علیه السلام فرمود : اگر من بیعت نکنم ، چه می‌شود ؟ گفتند : قسم به خدای که شریک ندارد ، گردنت را می‌زنیم . حضرت فرمود : در این هنگام بنده خدا و برادر پیامبر را کشته‌اید . ابوبکر ساکت شد و چیزی نگفت
الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفاى۲۷۶هـ)، الإمامة والسیاسة، ج ۱، ص ۱۶، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۷م

و از همه جالب‌تر این که در بعضی از منابع آمده است که حضرت علی علیه السلام را کشان کشان بردند به طرف ابوبکر و گفتند که باید بیعت کنی . دست علی علیه السلام مشت بود ؛ تمام مخالفین جمع شدند تا مشت آن حضرت را باز کنند و در درون دست ابوبکر قرار دهند، اما نتوانستند. ابوبکر جلو آمد و دست خود را بر روی دست بسته امیر المؤمنین علیه السلام به عنوان بیعت کشید.
مسعودی دراین‌باره چنین نقل می‌کند:
فوجهوا إلى منزله فهجموا علیه وأحرقوا بابه ، واستخرجوه منه کرها ، وضغطوا سیدة النساء بالباب ، حتى أسقطت محسنا ، وأخذوه بالبیعة فامتنع ، وقال : لا أفعل : فقالوا نقتلک فقال : إن تقتلونی فانی عبد الله وأخو رسوله ، وبسطوا یده فقبضها ، وعسر علیهم فتحها ، فمسحوا علیه وهی مضمومة.
آنگاه آن مردم متوجّه منزل علی علیه السلام شده و بر آن بزرگوار هجوم کردند، درب خانه او را سوزانیدند، آن برگزیده خدا را بدون رضایت او از منزل خارج کردند، فاطمه زهراء را بوسیله لنگه درب طورى فشردند که محسن خود را سقط کرد.
پس از این جنایات خواستند از على علیه السّلام بیعت بگیرند ولى على قبول نکرد و فرمود: من این کار را نمیکنم، گفتند: ترا خواهیم کشت، فرمود: اگر مرا بکشید من بنده خدا و برادر رسول او صلى اللّه علیه و آله هستم، خواستند مشت على علیه السّلام را باز کنند ولى آن حضرت مشت خود را بست و آنان نتوانستند آن را باز کنند پس از روى ناچارى با پشت دست آن بزرگوار در صورتى که بسته بود بیعت و مسح کردند.
مسعودى، على بن حسین ‏،متوفای ۳۴۶، إثبات الوصیة للإمام على بن أبى طالب،ص ۱۵۴-۱۵۵ ‏بیروت ، دارالاصول ، الطبعه الثانیه ۱۴۰۹ هجری

http://www.valiasr-aj.com/lib/abobakrnamashroa.htm#_Toc۳۹۵۵۳۳۷۳۳

آیا این نوع بیعت نشان از رضایت حضرت علی دارد یا نشان از عدم رضایت حضرت به خلافت ابوبکر؟!!

واگر واقعا حضرت علی علیه السلام خلافت ابوبکر را قبول داشت چرا ابوبکر و عمر را دروغگو و گنه‏کار ونیرنگ‏باز مى‏ دانست ؛ « فلمّا توفّی رسول اللّه - صلى اللّه علیه وسلّم - قال أبو بکر : أنا ولیّ رسول اللّه ، فجئتما . . . فرأیتماه کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . ثمّ‏توفّی أبوبکر فقلت : أنا ولیّ رسول‏اللَّه - صلى اللّه علیه وسلّم - وولیّ أبی بکر ، فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً » صحیح مسلم ، ج ۵ ، ص ۱۵۲ ، کتاب الجهاد ، باب ۱۵ ، حکم الفئ حدیث ۴۹ . .
در این صورت چگونه امکان دارد حضرت خلافت آنها را قبول کرده و بپسندد حضرت شدیداً از کارهای آنان انتفاد کرده اند و اصل خلافت آنها را زیر سؤال برده اند. نمونه آشکار آن در خطبه شقشقیه که قبل از سید رضی اهل سنت نقل کرده اند، مشهود است
اگر واقعا حضرت علی علیه السلام سیره شیخین را می پسندید، چرا در روز شورای ششه نفره وقتی سه بار به حضرت پشنهاد دادند که بر طبق سنت ابوبکر و عمر رفتار کند تا با او بیعت کنند ، حضرت با قاطعیت تمام رد نموده و اعلام کرد معیار و ملاک حکومت من فقط کتاب خدا و سنّت پیامبر است و با وجود این دو ، نیازى به ضمیمه کردن سیره دیگرى نیست.
اگر خلافت ابوبکر را قبول داشت چرا حضرت امیر (علیه السلام) خلافت خلفا را مبتنى بر اساس دموکراسى نمى‏داند ؛ بلکه صراحت دارد که حکومت را به استبداد قبضه کردند ؛ همان طورى که در خطاب به به ابوبکر فرمود :
ولکنّک استبددت علینا بالأمر وکنّا نرى لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم نصیباً حتّى فاضت عینا أبى بکر .
تو در حق من استبداد کردى و بخاطر جایگاه من با رسول اکرم‏۶، خلافت حق مسلم من بود، که قطرات اشک ابوبکر با شنیدن این سخن على ۷ سرازیر گشت.
صحیح البخارى: ۸۲/۵، کتاب المغازی، با غزوة خیبر، مسلم، ج ۵، ص ۱۵۴، (چاپ جدید: ص ۷۲۹ ح ۱۷۵۸)، کتاب الجهاد، باب قول النبی (ص) لانورَث ما ترکناه صدقة .

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=۴۴۹

در ضمن طبق روایات معتبر نقل شده است که پیرو آن گروهی باشید که شیعه حضرت علی (ع) هستند

حدثنا أحمد بن یحیى الکوفی قال أخبرنا أبو غسان قال أخبرنا عمرو بن حریث عن طارق بن عبد الرحمن عن زید بن وهب قال بینما نحن حول حذیفة إذ قال کیف أنتم وقد خرج أهل بیت نبیکم فی فئتین یضرب بعضکم وجوه بعض بالسیف فقلنا یا أبا عبد الله وإن ذلک لکائن قال أی والذی بعث محمدا بالحق أن ذلک لکائن فقال بعض أصحابه یا أبا عبد الله فکیف نصنع إن أدرکنا ذلک الزمان قال انظروا الفرقة التی تدعو إلى أمر علی رضی الله عنه فالزموها فإنها على الهدى

از حذیفه نقل شده است که در هنگام بروز فتنه با فرقه‌ای باشید که به امر علی دعوت می‌کنند این اینها بر هدایت هستند

مسند البزار (۴/۳۲۹) : ۲۸۱۰ـ

روایت می‌گوید پیرو اینها باشید ما این روایت را قبول کنیم با اینکه کورکورانه از یک مذهبی تقلید کنیم؟!!

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (ع)

* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت