چرا اسلام با برده داری و خرید و فروش برده مخالفتی نکرد و حتی ترویج کرد ؟؟؟
با سلام دوست گرامی اتفاقا برعکس، اسلام با بردهداری به صورت تدریح نه دفعی مبارزه کرد آیین اسلام، آیین آزادی و آزادگی است. و شیوههای برخورد اسلام، با مسألة بردهداری نیز یکی از مصادیق همین آزادی و آزادیخواهی است. چون در عصر ظهور اسلام، بردهداری در سراسر جهان معمول بوده است و با تار و پود جوامع بشری آمیخته بود، بخاطر همین اسلام روش تدریجی را برای مبارزه با برده گی برگزید، که با موفقیت هم روبرو شد،و اگر طریق مبارزه یکباره را پیش می گرفت، علاوه بر اینکه زیان بزرگی به جامعه نوپای اسلامی می زد، با موفقیت هم قرین نمی شد. همچنین اگر اسلام طبق یک فرمان عمومی دستور می داد همه بردگان را آزاد کنند، چه بسا بسیاری از آنان تلف می شدند، زیرا نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه خانه و وسیلهای برای ادامه زندگی.از این رو باید تدریجاً آزاد می شدند و جذب جامعه می گردیدند تا نه جان خودشان به خطر بیافتد و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، اسلام این برنامه حساب شده را تعقیب کرد. و اگر نظام غلطى در بافت جامعهاى وارد شود، ریشهکن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده، نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک، مبتلا شده و بیماریش کاملًا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که دهها سال، به اعتیاد زشت خو گرفته، در این گونه موارد حتماً باید از «برنامههاى زمان بندى شده»، استفاده کرد. از اینجا است که باید بردگان تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بیفتد، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد. این برنامه، مواد زیادى دارد که رئوس مسائل آن، به طور فشرده و فهرستوار در اینجا مطرح مىشود: ماده اول- بستن سرچشمههاى بردگى: بردگى در طول تاریخ، اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمىآمدند، که زور و غلبه، نیز مجوز برده گرفتن و بردهدارى بود، کشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالک عقب افتاده آفریقائى و مانند آن، مىفرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته، اسیر کرده و با کشتىها به بازارهاى ممالک آسیا و اروپا مىبردند. اسلام، جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه بردهگیرى داد، و آن در مورد اسیران جنگى بود، و تازه آن نیز جنبه الزامى نداشت، اجازه مىداد طبق مصالح، اسیران را بىقید و شرط یا پس از پرداخت «فدیه»، ماده دوم- گشودن دریچه آزادى اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان، تنظیم کرده است که اگر مسلمانان به آن عمل مىکردند در مدتى نه چندان زیاد، همه بردگان تدریجاً آزاد و جذب جامعه اسلامى مىشدند. رئوس این برنامه چنین است الف- یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام، خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر، براى این امر، در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان، ادامه خواهد داشت. ب- براى تکمیل این منظور، مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مىبندند، بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان «مکاتبه» آمده است) ج- آزاد کردن بردگان، یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مسأله، پیشقدم بودند، تا آنجا که در حالات على علیه السلام نوشتهاند: اعْتَقَ الْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ: «هزار برده را از دسترنج خود آزاد کرد»! د- پیشوایان اسلام، بردگان را به کمترین بهانهاى آزاد مىکردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر علیه السلام کار نیکى انجام داد امام علیه السلام فرمود: فَاذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَسْتَخْدِمَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ: «برو، تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم». «۳» در حالات امام سجاد على بن الحسین علیه السلام آمده است: «خدمتکارش، آب بر سر حضرت مىریخت، ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد، امام علیه السلام سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: «وَ الْکاظِمِیْنَ الْغَیْظَ»، حضرت فرمود: «خشمم را فرو بردم»، عرض کرد: «وَ الْعافِیْنَ عَنِ النَّاسِ»، فرمود: «خدا تو را ببخشد»، عرض کرد: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِیْنِ»، فرمود: «برو براى خدا آزادى». ه-- در بعضى از روایات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال، خود به خود، آزاد مىشوند، چنان که از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: مَنْ کَانَ مُؤْمِناً فَقَدْ عُتِقَ بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ أَعْتَقَهُ صَاحِبُهُ أَمْ لَمْ یُعْتِقْهُ وَ لَا یَحِلُّ خِدْمَةُ مَنْ کَانَ مُؤْمِناً بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ: «کسى که ایمان داشته باشد، بعد از هفت سال آزاد مىشود، صاحبش بخواهد یا نخواهد، و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعداز هفت سال حلال نیست». و- کسى که سهم خود را از برده مشترکى آزاد کند، موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند. و هر گاه، بخشى از بردهاى را که خود مالک تمام آن است آزاد کند، این آزادى سرایت کرده و خود به خود همه، آزاد خواهد شد! ز- هر گاه کسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا محارم خود را مالک شود، فوراً آزاد مىشوند. ح- هر گاه مالک از کنیز خود، صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز، جائز نیست و باید بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود. این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان مىشد؛ زیرا بسیارى از کنیزان به منزله همسر صاحب خود، بودند و از آنها فرزند داشتند. ط- کفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شده، (کفاره قتل خطا- کفاره ترک عمدى روزه- و کفاره قسم را به عنوان نمونه در اینجا مىتوان نام برد). ى- پارهاى از مجازاتهاى سخت است که اگر صاحب برده نسبت به بردهاش انجام دهد خود به خود آزاد مىشود ماده سوم- احیاى شخصیت بردگان: در دوران برزخى که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مىپیمایند، اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى کرده است، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانى، هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد، نمىگذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مىدهد، لذا به بردگان، اجازه مىدهد پستهاى مهم اجتماعى را عهدهدار شوند، حتى بردگان مىتوانند مقام مهم قضاوت را عهدهدار شوند. در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله نیز، مقامات برجستهاى، از فرماندهى لشکر گرفته تا پستهاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد. بسیارى از یاران بزرگ پیامبر صلى الله علیه و آله، بردگان و یا بردگان آزاد شده بودند، و در حقیقت بسیارى از آنها، به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مىکردند. سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر، را در این گروه مىتوان نام برد، بعد از «غزوه بنى المصطلق»، پیامبر صلى الله علیه و آله با یکى از کنیزان آزاد شده این قبیله، ازدواج کرد و همین امر بهانه آزادى تمام اسراى قبیله شد. ماده چهارم- رفتار انسانى با بردگان: در اسلام دستورات زیادى درباره رفق و مدارا با بردگان، وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگى صاحبان خود، شریک و سهیم کرده است. پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله مىفرمود: «کسى که برادرش زیر دست او است باید، از آنچه مىخورد به او بخوراند و از آنچه مىپوشد، به او بپوشاند، و زیادتر از توانائى به او تکلیف نکند». حضرت علی علیه السلام به غلام خود «قنبر» مىفرمود: «من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از لباس تو بپوشم؛ زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرمود: از آنچه خودتان مىپوشید بر آنها بپوشانید و از غذائى که خود مىخورید به آنها بدهید». امام صادق علیه السلام مىفرماید: «هنگامى که پدرم به غلامى دستور انجام کارى مىداد، ملاحظه مىکرد، اگر کار سنگینى بود بسم اللَّه مىگفت، و خودش وارد عمل مىشد، و به آنها کمک مىکرد». ماده پنجم- بدترین کار انسانفروشى است: اصولًا در اسلام، خرید و فروش بردگان، یکى از منفورترین معاملات است تا آنجا که در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده است: شَرُّ النَّاسِ مَنْ باعَ النَّاسَ!: «بدترین مردم کسى است که انسانها را بفروشد»! همین تعبیر کافى است که نظر نهائى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد، و نشان دهد، جهتگیرى برنامههاى اسلامى به کدام سو است. و از این جالبتر این که: یکى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حریت از انسانها و تبدیل آنها به یک متاع است، چنان که در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام ۰ آمده است: انَّ اللَّهَ غافِرُ کُلِّ ذَنْبٍ الَّا ما جَحَدَ مَهْراً، اوِ اغْتَصَبَ اجِیْراً اجْرَهُ، اوْ باعَ رَجُلًا حُرّاً: «خداوند هر گناهى را مىبخشد جز (سه گناه): کسى که مهر همسرش را انکار کند، یا حق کارگرى را غصب نماید، و یا انسان آزادى را بفروشد بنابراین اسلام ۱- تأمین حقوق افراد با وضع قوانین در مورد کیفیت استرقاق (بنده گرفتن) و تحریم آن جز در موارد خاص. ۲- وضع قوانین در جهت حمایت از حقوق بردگان و تنظیم روابط صحیح بین مالک و برده . ۳- ترغیب مردم به آزادسازی بردگان و وضع قوانینی برای حصول این مقصود (مانند کفارات و شرایط عتق )، در مجموع اسلام شرایطی را برای بردگان فراهم ساخت که آنان به مقامات و درجات مهم علمی و سیاسی در جامعه اسلامی دست یافتند و حتی مدت ها حکومت ((ممالیک )) بر بسیاری از نقاط کشورهای اسلامی پدیدار شد. در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانی و عاطفی برای زندگی بردگان , بردگان را از سراسر دنیا مشتاق به پیوستن به جامعه اسلامی نمود و آنان در بازگشت به موطن خود همراه با آزادی، مبلغ و مروج اسلام می شدند. اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود کرد و از سوی دیگر راه آزادی بردگان را گشود و مسلما" یکی از عوامل دگرگونی نظام بردگی در جهان , نقش اسلام در این زمینه بوده است . کنیزها نیز در این بین مشمول همین قاعده و قانون بوده اند. آنان از کشورهای دیگر که در جنگ با مسلمانان اسیر می شدند, و یا به صورت تجاری وارد ممالک اسلامی می گشتند, با فرهنگ اسلامی و مزایای نجات بخش آن آشنا شده و بسیاری از آنان همانند دیگر مردم در جامعه اسلامی زندگی می کردند و مالکیت کنیز در حکم عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک آن می گردید. بجاست بدانیم که مادر برخی از ائمه ما کنیز بوده اند, حتی مادر امام زمان (عج ) نیز کنیزی رومی بوده است . سخن در این مقوله بسیار گسترده می باشد. اما توجه به این نکته مهم است که تنها عاملی که در اسلام مجوز استرقاق (گرفتن بنده و کنیز) است موردی است که کسانی در جنگ با اسلام به عنوان دین حق اسیر شده باشند. استفاده شده از تفسیر نمونه، ج۲۱، ص: ۴۳۱ به بعد موفق باشید گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (ع)
|