درباره ما

اگر پیامبران و امامان ع معصوم بودند چرا برای گناهانخوداستغفار میکردند؟ درباره ایه ??سوره غافر توضیح بدید
کد سؤال: ۲۰۰۲۲نبوت »عصمت انبیا
امامت و ائمه (علیهم السلام) »امامت عامه »امامت عامه مفاهیم و کلیات »عصمت
تعداد بازدید: ۵۰
اگر پیامبران و امامان ع معصوم بودند چرا برای گناهانخوداستغفار میکردند؟ درباره ایه ??سوره غافر توضیح بدید

با سلام

دوست گرامی

پاسخ سؤال اول:

عصمت ائمه معصومین علیهم السلام از قرآن و روایات یک امر ثابت شده است، اما استغفار آنان هرگز با مقام عصمت شان تنافی ندارد. برای اثبات عدم تنافی عصمت با استغفار چند پاسخ را ذکر می‌کنیم:

پاسخ اول:
استغفارى که در دعای ائمه علیهم السلام مطرح است، استغفار دفعى است، یعنى استغفارى که مانع عروض غفلت و گناه مى شود، نه استغفار رفعى به این معنا که براى از میان برداشتن و زایل کردن گناه و خطاى موجود صورت گرفته باشد.
پاسخ دوم:
هر توبه و استغفاری ملازم این نیست که صاحبش گناهی را مرتکب شده باشد. توضیح: همانطوری که گناه دارای مراتب است، توبه و استغفار هم دارای مراتب است و هر کسی به تناسب گناه خود استغفار می کند. انبیاء وائمه علیهم السلام که کامل ترین افراد بشر هستند، نیز به تناسب اعمال شان توبه و استغفار می کنند، اما توبه آنها ازگناه نیست؛ بلکه از آنجایی که آنان همیشه و در همه جا خود را زیر نظر خداوند می بینند و در هیج جای و موردی مرتکب خلاف نمی شود، توبه شان از زمانهایی است که از ذکر خدا باز مانده و مشغول امور مباح دیگر مانند خوردن و آشامیدن و رسیدگی به امور خانواده و غیره، هستند.
بنابراین، چون در این زمانها از ذکر خدا بازمانده اند و عبادت خداوند را نداشته اند، از دست دادن این اوقات را برای خودشان یک نوع تقصیر می دانند و استغفار شان برای از دست دادن این فرصت ها است؛ نه این که حقیقتا مرتکب گناه و اشتباهی شده باشند.
صاحب کتاب «کشف الغمه» در جواب این شبهه می گوید:
ان الأنبیاء والأئمة علیه السلام تکون أوقاتهم مشغولة بالله تعالى وقلوبهم مملوءة به وخواطرهم متعلقه بالملأ الأعلى وهم ابدا فی المراقبة کما قال علیه السلام أعبد الله کأنک تراه فان لم تره فإنه یراک فهم ابدا متوجهون إلیه ومقبلون بکلهم علیه فمتى انحطوا عن تلک الرتبة العالیة والمنزلة الرفیعة إلى الاشتغال بالمأکل والمشرب والتفرغ إلى النکاح وغیره من المباحات عدوه ذنبا واعتقدوه خطیئة واستغفروا منه الا ترى ان بعض عبید أبناء الدنیا لو قعد واکل وشرب ونکح وهو یعلم أنه بمرأى من سیده ومسمع لکان ملوما عند الناس ومقصرا فیما یجب علیه من خدمة سیده ومالکه فما ظنک بسید السادات وملک الأملاک .
«انبیاء و ائمه(ع)، انسان هایی بو
دند که دائما در یاد و نام خدا به سر می بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی سیر می کردند. پیوسته مراقب بودند که لحظه ای از یاد و نام او غافل نشوند. پس هر گاه اندکی از این مرتبه عالی تنزل می کردند و برای حفظ حیات و بقا، مسائلی همچون خوردن و آشامیدن و روابط زناشویی و یا حل و فصل مسائل اجتماعی روی می آوردند، اینها را بزرگترین گناه برای خویش تلقی می کردند. استغفار و توبه آنها نیز از چنین اعمالی بوده، که ترک آنها مقتضای مقام محبت و قرب الهی است.
کشف الغمة - ابن أبی الفتح الإربلی - ج ۳ ص ۴۷
جوابهای دیگر نیز در کتاب بحار الانوار ذکر شده است به این آدرس مراجعه فرمایید:
بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج ۲۵ ص ۲۰۵

پاسخ سؤال دوم:

آیه ۵۵ سوره مبارکه غافر نیز بر تنافی استغفار با عصمت پیامبر صلی الله علیه وآ‌له دلالت ندارد.

مفسران شیعه و اهل سنت، در این که مراد از «ذنب = گناه» در این آیه (که رسول خدا به استغفار از آن، مأمور شده) چند وجه را ذکر کرده اند.
۱. مراد استغفار امت از گناه است:
یک وجه این است که خداوند به رسولش دستور داده تا استغفار کند، اما مقصود خدا این نبوده که آن حضرت گناهی دارد، بلکه این دستور به خاطر این بوده است که استغفار از گناه در میان امت اسلام به عنوان یک سنت مطرح شود و امت اسلام به این سنت اقتدا کنند. شیخ طوسی در تفسیرش می‌نویسد:
فالخطاب له والمراد به الأمة لأنه صَلى اللَّهُ عَلیه و آله لا ذنب له یستغفر منه.
خطاب به پیامبر است؛ اما مقصود از آن امت است؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله گناهی ندارد تا از آن استغفار کند.
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۹ ، ص ۳۰۰، تحقیق: تحقیق وتصحیح: أحمد حبیب قصیر العاملی، ناشر: مکتب الإعلام الإسلامی، الطبعة: الأولى، ۱۴۰۹هـ.
مرحوم طبرسی نیز این وجه را به صورت مبسوط این گونه بیان کرده است:
«وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ» الخطاب له و المراد به الأمة و إنما خوطب بذلک لتستن أمته بسنته.
خطاب هر چند متوجه رسول خدا صلی الله علیه وآله است، اما مقصود از آن، امت است؛ دلیل این که پیامبر مورد خطاب واقع شده‌، این است تا امت به این سنت اقتدا کنند.
الطبرسی، أبی علی الفضل بن الحسن (متوفاى۵۴۸هـ)، تفسیر مجمع البیان، ، ج‏۹، ص۱۵۵، تحقیق: لجنة من العلماء والمحققین الأخصائیین، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، الطبعة الأولى، ۱۴۱۵هـ ـ ۱۹۹۵م.
و در تفسیر دیگرش می‌گوید:
«لِذَنْبِکَ» مع کمال عصمتک لتستنّ أمّتک بسنّتک‏.
از گناهانت استغفار کن با این که شما عصمت کامل دارید، تا مسأله استغفار، همانند یک سنت شود و امت تو به این سنت اقتدا کنند.
الطبرسی، أبی علی الفضل بن الحسن (متوفاى۵۴۸هـ)، تفسیر جوامع الجامع، ج‏۴، ص: ۱۲۳، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۸هـ.
از مفسران اهل سنت، ابن کثیر دمشقی نیز می‌نویسد:
وقوله تبارک وتعالى (واستغفر لذنبک) هذا تهییج للأمة على الاستغفار.
استغفار از گناه، به خاطر تحریک امت برای استغفار است.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى۷۷۴هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج ۴، ص ۸۵ ، ناشر: دار الفکر - بیروت – ۱۴۰۱هـ.
قرطبی نیز وجوه متعددی را ذکر کرده و از جمله می‌گوید:
و- قیل: أمر بالاستغفار لتقتدی به الامة.
گفته شده که رسول خدا دستور به استغفار شده، تا این که امت به آ‌ن اقتدا کنند.
الجامع لأحکام القرآن، ج‏۱۶، ص ۲۴۲
سمرقندی یکی دیگر از مفسران اهل سنت گفته است،‌خداوند به رسول خدا دستور داده تا از گناه امت خودش استغفار کند؛ یعنی استغفار پیامبر از گناه امت.
ویقال (استغفر لذنبک) یعنی لذنب أمتک.
تفسیر السمرقندی - أبو اللیث السمرقندی - ج ۳ ص ۲۰۱
۲. مراد استغفار از وقوع گناه است:
توجیه دیگر این است که دستور استغفار به آن حضرت، به خاطر پیشگیری از وقوع گناه است، یعنی آن حضرت گناهی نداشته و مرتکب هم نشده، ولی خداوند دستور به استغفار داده تا از وقوع آن جلوگیری شود و خداوند او را از وقوع در گناه نگه دارد. قرطبی از مفسران به نام اهل سنت می‌نویسد:
قوله تعالى: وَ- اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ" یحتمل وجهین: أحدهما- یعنی استغفر الله أن یقع منک ذنب. الثانی- استغفر الله لیعصمک من الذنوب.
این جمله از آیه دو احتمال دارد:‌نخست این که از خداوند طلب استغفار کن تا از تو گناهی سر نزند. و دوم این که تو را از گناه دو نگه دارد.
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاى۶۷۱هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج‏۱۶، ص ۲۴۲، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
شوکانی نیز به این دو وجه اشاره کرده و می‌نویسد:
وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ أی: استغفر اللّه أن یقع منک ذنب، أو استغفر اللّه لیعصمک،
یعنی از خداوند طلب استغفار کن از این که گناهی از تو سر زند، استغفار کن تا خداوند تو را از گناه نگه دارد .
الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى۱۲۵۵هـ)، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، ج‏۵، ص۴۳، ناشر: دار الفکر – بیروت.
۳. استغفار از ترک اولی:
توجیه دیگر این است که استغفار پیامبر از ترک اولی است؛ نه از گناه وترک اولی گناه نیست. علامه طباطبایی می‌نویسد:
وقوله : (واستغفر لذنبک) أمر له بالاستغفار لما یعد بالنسبة إلیه ذنبا وإن لم یکن ذنبا بمعنى المخالفة للامر المولوی لمکان عصمته صلى الله علیه وآله وسلم ،
این سخن خداوند که از گناهت استغفار کن،‌به پیامبر دستور تا از آنچه که برای ایشان گناه محسوب می‌شود، استغفار کند؛‌هر چند این گناه به معنای گناهی که از مخالفت امر مولوی حاصل می شود نیست؛ زیرا آن حضرت عصمت دارد.
تفسیر المیزان - السید الطباطبائی - ج ۱۷، ص۳۴۱
آیت الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر «الامثل» بعد از آیه : واستغفر لذنبک وللمؤمنین والمؤمنات، می‌نویسد:
لا یخفى أن النبی ( صلى الله علیه وآله وسلم ) لم یرتکب ذنبا قط بحکم مقام العصمة ، وأمثال هذه التعابیر إشارة إلى ترک الأولى ، فإن حسنات الأبرار سیئات المقربین .
پوشیده نیست که رسول خدا صلی الله علیه و‌آله گناهی را به حکم مقام عصمت هرگز مرتکب نشده است. امثال این گونه تعبیرها اشاره به ترک اولی دارد؛ زیرا حسنات نیکان، سیئات مقربین است،
الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل - الشیخ ناصر مکارم الشیرازی - ج ۱۶، ص ۳۶۶
علمای اهل سنت نیز همین مطلب را ذیل آیه ذکر کرده اند. شوکانی‌می‌گوید:
أو استغفره مما ربما یصدر منک من ترک الأولى‏.
یعنی از خداوند طلب استغفار کن از ترک اولای که از تو صادر می‌شود.
فتح القدیر، ج‏۵، ص ۴۳
آلوسی سلفی مسلک نیز در تفسیرش «ذنب» را در این ‌آیه به معنای «ترک اولی‌» دانسته نه گناه حقیقی تا رسول خدا مأمور استغفار از آن شده باشد:
والذنب بالنسبة إلیه علیه الصلاة والسلام ترک ما هو الأولى بمنصبه الجلیل ورب شیء حسنة من شخص سیئة من آخر کما قیل : حسنات الأبرار سیئات المقربین وقد ذکروا أن لنبینا صلى الله علیه وسلم فی کل لحظة عروجا إلى مقام أعلى مما کان فیه فیکون ما عرج منه فی نظره الشریف ذنبا بالنسبة إلى ما عرج إلیه فیستغفر منه .
گناه نسبت به آن حضرت علیه السلام به معنای ترک اولی است که به حسب مقام ایشان سزاوار بود ترک می‌شد. و چه بسا چیزی که اگر از یک شخص سر زند، حسنه است و اگر کسی دیگری سر بزند، سیئه است. چنانچه گفته شده، حسنات نیکان برای مقربان سیئه است. برای رسول خدا صلی الله علیه و‌آله گفته اند که ایشان در هر لحظه به مقام اعلی عروج داشته پس در نظر ایشان آن حال عروج نسبت به زمانی که عروج کرده گناه محسوب شود و از آن حالت استغفار کرده باشد.
روح المعانی ج ۲۶، ص ۵۵


موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات


* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
* کد امنیتی:
  

بازگشت